the Fourth Week of Advent
Click here to join the effort!
Read the Bible
کتاب مقدس
عِزرا 3
1 و چون ماه هفتم رسید، بنیاسرائیل در شهرهای خود مقیم بودند و تمامی قوم مثل یك مرد در اورشلیم جمع شدند.2 و یشوع بن یوصاداق و برادرانش كه كاهنان بودند و زَرُبّابل بن شألتیئیل با برادران خود برخاستند و مذبح خدای اسرائیل را برپا كردند تا قربانیهای سوختنی برحسب آنچه در توراتِ موسی، مردخدا مكتوب است بر آن بگذرانند.3 پس مذبح را برجایش برپا كردند زیرا كه به سبب قوم زمین، ترس بر ایشان مستولی میبود و قربانیهای سوختنی برای خداوند یعنی قربانیهای سوختنی، صبح و شام را بر آن گذرانیدند.4 و عید خیمهها را به نحوی كه مكتوب است نگاه داشتند و قربانیهای سوختنی روز به روز، معتادِ هر روز را در روزش، برحسب رسم و قانون گذرانیدند.5 و بعد از آن، قربانیهای سوختنی دائمی را در غُرّههای ماه و در همه مواسم مقدّس خداوند و برای هر كس كه هدایای تبرّعی به جهت خداوند میآورد، میگذرانیدند.6 از روز اوّل ماه هفتم، حینی كه بنیاد هیكل خداوند هنوز نهاده نشده بود، به گذرانیدن قربانیهای سوختنی برای خداوند شروع كردند.7 و به حَجّاران و نجّاران نقره دادند و به اهل صیدون و صور مأكولات و مشروبات و روغن (دادند) تا چوب سرو آزاد از لُبْنان از دریا به یافا، برحسب امری كه كورش پادشاه فارس، به ایشان داده بود بیاورند.
8 و در ماه دوّم از سال دوّم، بعد از رسیدن ایشان به خانه خدا در اورشلیم، زربّابل بن شألتیئیل و یشوع بن یوصاداق و سایر برادران ایشان از كاهنان و لاویان و همه كسانی كه از اسیری به اورشلیم برگشته بودند، به نصب نمودن لاویان از بیست ساله و بالاتر بر نظارت عمل خانه خداوند شروع كردند.9 و یشوع با پسران و برادران خود و قدمیئیل با پسرانش از بنییهودا با هم ایستادند تا بر بنیحیناداد و پسران و برادرانایشان كه از لاویان در كار خانه خدا مشغول میبودند، نظارت نمایند.10 و چون بنّایان بنیاد هیكل خداوند را نهادند، كاهنان را با لباس خودشان با كَرِنّاها و لاویان بنیآساف را با سنجها قرار دادند تا خداوند را برحسب رسم داود پادشاه اسرائیل، تسبیح بخوانند.11 و بر یكدیگر میسراییدند و خداوند را تسبیح و حمد میگفتند، كه «او نیكوست زیرا كه رحمت او بر اسرائیل تا ابدالا´باد است» و تمامی قوم به آواز بلند صدا زده، خداوند را به سبب بنیاد نهادن خانه خداوند ، تسبیح میخواندند.12 و بسیاری از كاهنان و لاویان و رؤسای آبا كه پیر بودند و خانه اوّلین را دیده بودند، حینی كه بنیاد این خانه در نظر ایشان نهاده شد، به آواز بلند گریستند و بسیاری با آواز شادمانی صداهای خود را بلند كردند.13 چنانكه مردم نتوانستند در میان صدای آواز شادمانی و آواز گریستنِ قوم تشخیص نمایند زیرا كه خلق، صدای بسیار بلند میدادند چنانكه آواز ایشان از دور شنیده میشد.