the Week of Christ the King / Proper 29 / Ordinary 34
Click here to learn more!
Read the Bible
کتاب مقدس
دوم تواريخ 1
1 و سلیمان پسر داود در سلطنت خود قوی شد و یهُوَه خدایش با وی میبود و او را عظمت بسیار بخشید.2 و سلیمان تمامی اسرائیل و سرداران هزاره و صده و داوران و هر رئیسی را كه در تمامی اسرائیل بود، از رؤسای خاندانهای آبا خواند،3 و سلیمان با تمامی جماعت به مكان بلندی كه در جبعون بود رفتند، زیرا خیمۀ اجتماع خدا كه موسی بندۀ خداوند آن را در بیابان ساخته بود، در آنجا بود.4 لیكن داود تابوت خدا را از قریه یعاریم به جایی كه داود برایش مهیا كرده بود، بالا آورد و خیمهای برایش در اورشلیم برپا نمود.5 و مذبح برنجینی كه بصلئیل بناوری ابن حور ساخته بود، در آنجا پیش مسكن خداوند ماند و سلیمان و جماعت نزد آن مسألت نمودند.6 پس سلیمان به آنجا نزد مذبح برنجینی كه در خیمۀ اجتماع بود، به حضور خداوند برآمده، هزار قربانی سوختنی بر آن گذرانید.7 در همان شب خدا به سلیمان ظاهر شد و او را گفت: «آنچه را كه به تو بدهم طلب نما.»8 سلیمان به خدا گفت: «تو به پدرم داود احسان عظیم نمودی و مرا به جای او پادشاه ساختی.9 حال ای یهُوَه خدا به وعدۀ خود كه به پدرم داود دادی وفا نما زیرا كه تو مرا بر قومی كه مثل غبارزمین كثیرند پادشاه ساختی.10 الا´ن حكمت و معرفت را به من عطا فرما تا به حضور این قوم خروج و دخول نمایم زیرا كیست كه این قوم عظیم تو را داوری تواند نمود؟»11 خدا به سلیمان گفت: «چونكه این در خاطر تو بود و دولت و توانگری و حشمت و جان دشمنانت را نطلبیدی و نیز طول ایام را نخواستی، بلكه به جهت خود حكمت و معرفت را درخواست كردی تا بر قوم من كه تو را بر سلطنت ایشان نصب نمودهام داوری نمایی،12 لهذا حكمت و معرفت به تو بخشیده شد و دولت و توانگری و حشمت را نیز به تو خواهم داد كه پادشاهانی كه قبل از تو بودند مثل آن را نداشتند و بعد از تو نیز مثل آن را نخواهند داشت.»
13 پس سلیمان از مكان بلندی كه در جبعون بود، از حضور خیمه اجتماع به اورشلیم مراجعت كرد و بر اسرائیل سلطنت نمود.14 و سلیمان ارابهها و سواران جمع كرده، هزار و چهارصد ارابه و دوازده هزار سوار داشت، و آنها را در شهرهای ارابهها و نزد پادشاه در اورشلیم گذاشت.15 و پادشاه نقره و طلا را در اورشلیم مثل سنگها و چوب سرو آزاد را مثل چوب افراغ كه در همواری است فراوان ساخت.16 و اسبهای سلیمان از مصر آورده میشد، وتاجران پادشاه دستههای آنها را میخریدند هر دسته را به قیمت معین.17 و یك ارابه را به قیمت ششصد مثقال نقره از مصر بیرون میآوردند و میرسانیدند و یك اسب را به قیمت صد و پنجاه؛ و همچنین برای جمیع پادشاهان حتّیان و پادشاهان ارام به توسط آنها بیرون میآوردند.