Lectionary Calendar
Thursday, November 21st, 2024
the Week of Proper 28 / Ordinary 33
Attention!
Tired of seeing ads while studying? Now you can enjoy an "Ads Free" version of the site for as little as 10¢ a day and support a great cause!
Click here to learn more!

Read the Bible

کتاب مقدس

اول سموئيل 13

1  و شاؤل (سی) ساله بود كه پادشاه شد.و چون دو سال بر اسرائیل سلطنت نموده بود،2  شاؤل به جهت خود سه هزار نفر از اسرائیل برگزید، و از ایشان دو هزار با شاؤل در مِخْماس و در كوه بیت ئیل بودند، و یك هزار با یوناتان در جِبْعه بنیامین. و اما هركس از بقیۀ قوم را به خیمه اش فرستاد.3  و یوناتان قراول فلسطینیان را كه در جِبْعه بودند، شكست داد. و فلسطینیان این را شنیدند. و شاؤل در تمامی زمین كَرِنّا نواخته، گفت كه «ای عبرانیان بشنوید!»4  و چون تمامی اسرائیل شنیدند كه شاؤل قراول فلسطینیان را شكست داده است، و اینكه اسرائیل نزد فلسطینیان مكروه شده اند، قوم نزد شاؤل در جِلْجال جمع شدند.5  و فلسطینیان سی هزار ارابه و شش هزار سوار و خلقی را كه مثل ریگ كنارۀ دریا بیشمار بودند، جمع كردند تا با اسرائیل جنگ نمایند، و برآمده، در مِخْماس به طرف شرقی بیتآوَن اُردو زدند.6  و چون اسرائیلیان را دیدند كه در تنگی هستند زیرا كه قوم مضطرب بودند، پس ایشان خود را در مغاره ها و بیشه ها و گَریوه ها و حفره ها و صخره ها پنهان كردند.7  و بعضی از عبرانیان از اردن به زمین جاد و جِلْعاد عبور كردند. و شاؤل هنوز در جِلْجال بود و تمامی قوم در عقب اولرزان بودند.

8  پس هفت روز موافق وقتی كه سموئیل تعیین نموده بود، درنگ كرد. اما سموئیل به جِلْجال نیامد و قوم از او پراكنده می شدند.9  و شاؤل گفت: «قربانی سوختنی و ذبایح سلامتی را نزد من بیاورید.» و قربانی سوختنی را گذرانید.10  و چون از گذرانیدن قربانی سوختنی فارغ شد، اینك سموئیل برسید و شاؤل به جهت تحیتش، به استقبال وی بیرون آمد.11  و سموئیل گفت: «چه كردی؟» شاؤل گفت: «چون دیدم كه قوم از نزد من پراكنده می شوند و تو در روزهای معین نیامدی و فلسطینیان در مِخْماس جمع شده اند،12  پس گفتم: الا´ن فلسطینیان بر من در جِلْجال فرود خواهند آمد، و من رضامندی خداوند را نطلبیدم. پس خویشتن را مجبور ساخته، قربانی سوختنی را گذرانیدم.»13  و سموئیل به شاؤل گفت: «احمقانه عمل نمودی و امری كه یهُوَه خدایت به تو امر فرموده است، بجا نیاوردی، زیرا كه حال خداوند سلطنت تو را بر اسرائیل تا به ابد برقرار میداشت.14  لیكن الا´ن سلطنت تو استوار نخواهد ماند و خداوند به جهت خویش مردی موافق دل خود طلب نموده است، و خداوند او را مأمور كرده است كه پیشوای قوم وی باشد، چونكه تو فرمان خداوند را نگاه نداشتی.»

15  و سموئیل برخاسته، از جِلْجال به جِبْعَه بنیامین آمد. و شاؤل قومی را كه همراهش بودند به قدر ششصد نفر سان دید.16  و شاؤل و پسرش یوناتان و قومی كه با ایشان حاضر بودند در جِبْعه بنیامین ماندند، و فلسطینیان در مِخْماس اردو زدند.17  وتاراج كنندگان از اُردوی فلسطینیان در سه فرقه بیرون آمدند كه یك فرقه از ایشان به راه عُفْرَه به زمین شُوعال توجه نمودند.18  و فرقۀ دیگر به راه بیت حُورون میل كردند. و فرقۀ سوم به راه حدی كه مشرف بر درّۀ صَبُوعیم به جانب بیابان است، توجه نمودند.19  و در تمام زمین اسرائیل آهنگری یافت نمی شد، زیرا كه فلسطینیان میگفتند: «مبادا عبرانیان برای خود شمشیر یا نیزه بسازند.»20  و جمیع اسرائیلیان نزد فلسطینیان فرود میآمدند تا هر كس بیل و گاوآهن و تبر و داس خود را تیز كند.21  اما به جهت بیل و گاوآهن و چنگال سه دندانه و تبر و برای تیز كردن آهن گاوران سوهان داشتند.22  و در روز جنگ، شمشیر و نیزه در دست تمامی قومی كه با شاؤل و یوناتان بودند یافت نشد، اما نزد شاؤل و پسرش یوناتان بود.23  و قراول فلسطینیان به معبر مِخْماس بیرون آمدند.

 
adsfree-icon
Ads FreeProfile